چنل ما را در تلگرام دنبال کنید:

Mokhatabe_khasss@

 امشب قطره قطره اشکام سرازیر از چشه خیلی بده آدم گریه کنه ندونه که چشه

خیلی بده دنیات بشه چهار تا عکسه کهنه اینقدر گریه کردی چشاتم کاسه ی خون

عکسشو میبینی بغضت بی هوامیشکنه این هوای بارونی انگاری واقعا یه چیزیش کمه

من هواتو داشتمو تو هوای هوسو بیمار برو انگار بدیه نفسو

بیزارم از کمربندی که تو رو میبنده من بیزارم از خاله ای که با حرص میخنده

من بیزارم از پولای حرومه سر سفرت بیزارم از دود سیگارو تنهایی مفرط

شمع گل پروانه میسوزه تو عاشقم بودی ولی عاشقه دو روزه

اصا حواست نبود وقتی کمربندت باز شد اصا حواست نبود یکی تو تب میسوزه

امشب اشکام تاوانه رفتنتو پس داد همش سواله تو دلم چرا پای من وا نستاد

آخه این همه آدم چرا با منه دل آشوب قدیمیا گفتن عاشقا میشکنه دلاشون

تو که میدونستی با قدمات قلبم میلرزه تو که میدونستی قلبم از خیانت میترسه

من به کی بگم عشقم حالی به حالی شد تو رفتی و شیشه های الکل خالی شد

تو رفتی و همه تیغا رو کند کردم همه جارو بریدم رسیدم به رگ گردن

کل تنم یادگاریه از خیانتهای تو جلو چشام با اون غریبه در نیار لباستو

تو هرزه گری کن منم سیگارو با سیگار میکشم محکم کلمو میکوبم تو دیوار

میرم اون دنیا این دنیا واست بهشته بیا ببین یکی با خون اسمتو نوشته

یه لحظه وایستا بیا یه بار بشیم همدرد نموندیا ولی میگم چیا کشیدم من

لعنت به این حرفا به نویسندش لعنت به چیزایی که میمونه و نمیکندش

رابطه ها مردن من که کم آوردم خدا میدونه که چقدر حرص و دوا خوردم

بد آوردم خوبیارو ریخت رو سر اون مرد اخرش سنگینیه حرفات کمرمو خورد کرد

دیگه قصه نمیگم که شبا خوابت ببره دیگه قرص نمیخورم که خیالت بپره

دیگه نمیگم که چرا جدا شدیم از هم بیا خاطراتو همینجا چال کنیم اصلا

ده ناخون یه دیوار هی میکشم روشو هر ناخون یه سیگار هی میکشم بوشو

هر کی میرسید خودشو تو دلت جا میکرد مشتی ترم از این حرفا دختر بازیگر

اشکام سرازیره میونه خنده هات خسته شدم اینقدر گشتم دنباله رد پات

تو هر خیابونی میرم بوی تو رو میده چقدر خاطره داشتی با مردم به گوشم رسیده

من اون عاشقه روانیم که خسته از دنیاست من همون عاشقم که از تو یکم تحمل خواست

ضربه های عمیقی که به دله من خوردش من یه عصبی ام که قرص میدن به خوردش

این ضربه هات باعث شد جلو سختیا قوی شم تو ضربتو عمیق بزن دردی نمیکشم

من نگرانه روزی ام که تو ضربه بخوری ببین هنو میخوامت نمیخوام دردی رو حس کنی

همیشه آرزو داشتم دنیاتو بسازم تو چیکار کردی عشقم عشقتو بنازم

دروغ پشته هم میگفتی با همیم ببین با حرفات منو بدجور زدی زمین

نشد یه بار اسمتو بیاد و تویه جمع یادم نیاد غصه
رفتم زیر خاک به درک خدا رفتگانه تو رو هم بیامرزه

تنهایی پدرمو دراورد دود سیگار عکسای شکسته
همه فهمیدن که تو تنهام گذاشتی برگرد د تو رو خدا بسه ایمانتم

رگه دستامو ایندفعه یه جوری میزنم که سایه مم رو دیوار مچش خونیه
سرگیجه دارم خون از سرم رفته کجایی تمومه عکسات خونیه

خیلی بده پر بغض باشه گلوت بغضتم هیچ آهنگی نشکنه
صداتو دوست داشتم تو آهنگ من بودی این اهنگا یادگار عشقمه

رد واسه ی جوونه بیست ساله یعنی تو اوجه جوونی سفید بشه موهاش
هر کی میرسه تا یهش یه خاطره میگه داد میزنه نمک رو زخم من نپاش

خیلی سخته خاطره دو نفری بسازی ولی یه نفره تو به دوش بکشی
رفت اونی که میمرد واسه تو دوباره خون دوباره شکسته عشقی

از این دلم برای تو یه نامه مونده یادگار دلت نگیره نبودم اگه یه روز و روزگار
زیر خاک خوابیدم سراغمو نگیر میرم تو خیانت کردی ولی من همه عکساتو بوسیدم

تکست آهنگ اعلامیه ایمان نولاو و بهنام اس آی

میدونی ازت کجا بدم اومد منه مظلومی که هیچی تو دلم نیست
اونجایی که تو ولم کردی و با اشکام پا به پام مادرمم اشک ریخت

میگن دعای مادر میگیره من بابامم نفرینت کرد
تیغو گرفت زد زیر گوشم داد زد کی تو رو شکست مرد

دیدی یا نه اونکه ولش کردی به خاطرت هیچ وقت معروف نشدا
کار من از دکتر گذشته تو آزمایش دردام نوشته نشد ها

مشتام کبوده دستام پره قرصه تنهایی تو خونه این شده کارم ها
میگه دوستم نداره اصلا مهم نیست چون من به اندازه ی جفتمون دوسش دارما

از این دلم برای تو یه نامه مونده یادگار دلت نگیره نبودم اگه یه روز و روزگار
زیر خاک خوابیدم سراغمو نگیر میرم تو خیانت کردی ولی من همه عکساتو بوسیدم

بعد رفتنم وصیت میکنم هر چی که منو یاد تو میندازه رو بسوزونن
همه ی همه ی لباسامو پاره کنن همه اسم ایمانو

اسم ایمانتو از تو شناسنامه هاشون خط بزنن
سلامتی همه قرصو تیغایی که سر تو خوردمو زدم

واست یه جا نگه داشتم همینجا تو قبر بغلی
وعده ی ما زیر خاک خداحافظ چشم عسلی

فک نکن به روزایی که رفته فک نکن به اونی که رفته و برنمیگرده
خیانت کرد حالا دستاش سرده حسی که رفته دیگه برنمیگرده
این همه دلخوشی کجا رفت این همه عاشقی کجا رفت
این همه خواستنت کجا رفت این همه احساس کجا رفت

هه تو سقوط کردی و من هنوز تو فکر پروازم وعده ی ما روزی که دوباره دلتنگی واسم
تنها دلخوشیم اینه با عکس من شدی راهی همین کافیه برام هستی به یاد من گاهی
این روزا میگذره ولی خدا ازت نمیگذره تو مغروری لجبازیات از یه بچه بیشتره
گفتی جا داداشمه این فکر تو فکر شومه ولی نفهمیدی مردم عقلشون به چشمشونه

تقصیر خیابوناست تو اهل رفتن نبودی من یکم غیرتیم تو هم یکم حسودی
میگی نمیخوام تو رو میدونم بحث بحثه مادیه حکم کسی رو دارم که واسش خیانت عادیه
درسته که هر چه سنگ بود ماله پای لنگ بود با هر کی رفتی اومدی با ما نشستن ننگ بود
کاش از اون ولش من میفهمیدم مسافری حرفاتو زدی دیگه خوشحال شدیم باید بری

فک نکن به روزایی که رفته فک نکن به اونی که رفته و برنمیگرده
خیانت کرد حالا دستاش سرده حسی که رفته دیگه برنمیگرده
این همه دلخوشی کجا رفت این همه عاشقی کجا رفت
این همه خواستنت کجا رفت این همه احساس کجا رفت

تکست آهنگ سقوط ایمان نولاو و مهراب و بهنام اس آی

بی دلیل رفتی من تنها شدم با غصه ها اینی که میگن خیانت کردی درسته ها
سقوطه تو آخرین نقطه ی پروازه منه لنگه ی حلقه ی تو هنوز تو دستای منه
منو ول کردی خیانت کردی درست ولی من باهات صاف بودم رو راست بودم چشم عسلی
میبینی حتی دیگه این صدامم در نمیاد قلبمو جا گذاشتی از پسش بر نمیام

دیگه رفت دیگه رفت روزای خوبمون گلم هنوزم همون روانیه بی اعصابه خلم
هنوزم اسم مقدست رو دستای منه اسمتو میبینمو قلبمو آتیش میزنه
دیگه نه میخوام تو رو نه میخوام برگردی هر کی راهشو میره فرصته دست دست نیست
خودت که رفتی آبروی منو حفظ بکن واسه عشقو حالت هیچکسی رو تست نکن

این همه دلخوشی کجا رفت این همه عاشقی کجا رفت
این همه خواستنت کجا رفت این همه احساس کجا رفت

من بــــــــــــــــــــــی تو

شعـــــــــــــــــــــر خواهم گفت..

.

تو بی مــــــــــــــــــــن چه خواهی کرد؟

اصـــــــــــــلا یادت هست که نیـــــــــــــستم...؟!

بـــرگ پـــاییــزی راهـی نـدارد جـــز سُــــــــقوط…

                                 وقـتی می دانـددرختـــــــــــ…

                                            عِشــقِ بَـــرگ تـــــازه ای را در دِل دارد…..

عجبــــ وفـــایـــی دآرد این دلتنگــــی…!
تنهـــــاش که میـــذآریـــی میــری تو جمـــع و کلّی میگـــی و میخنــــدی…
بعد کـــه از همه جـــدآ شدی از کـُنـــج تآریکـــی میآد بیرون
می ایستـــه بغـــل دستــتــــ …
دســتـــ گرمشـــو میذاره رو شونتــــ
بر میگـــرده در گوشــتـــ میگـــه:
خـــوبــی رفیـــق؟؟!!
بـــآزم خودمـــم و خـــودتــــ …

باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم …

درد یعنی . . .

درد یعنی من . . .

درد یعنی من بی تو . . .

درد یعنی بغضای خفه شده . . . . . . . .

درد یعنی خاطرات شیرین . . .

درد یعنی هضم نکردن حرفای روز جدایی . . .

درد یعنی وفاداری من . . . 

درد یعنی هرزگی تو. . .

درد یعنی سیگار روشن پوک نزده . . .

درد یعنی قفل روی یه آهنگ. . .

کمر درد ، بی عصابی وبدعنقی که درد نیست

درد یعنی تنهایی . . .

باد عاشق گل شده بود

هر روز تمرین می کرد

که به او بگوید:

دوستت دارم

آنقدر تمرین کرد

که گل پر پر شد

وقتی که یه روز تعطیلی باشه برای همه تعطیله به جزء من

وقتی که موقع خواب میشه همه می خوابن به جزء من

همه سایه دارن به جزء من

وقتی بارون می باره همه خیس میشن به جزء من

موقع برف هم همین طور

آخه میدونی من

خیلی وقته که

مُردَم

غروب عاشقان

رنگش طلائیست

ولی

افسوس

پایانش جدائیست

اگر ما نخواهیم
دخالت سنگ هم
سکوت شیشه را
نخواهد شکست

دیگر شعری برایم نخوان
قصه ای برایم نگو
اشکی برایم نریز
اما مهربانانه مرا به خاطر بسپار

شاید کسی که باتو خندیده فراموش کنی

اما

کسی که با تو اشک ریخته هرگز......

هرگز زندگیت را
قربانی چیزی نکن
بلکه همه چیز را
قربانی زندگیت کن

وقتی خدا از پشت

دستهایش را روی چشمانم گذاشت

از لای انگشتانش

آنقدر محو دیدن دنیا شدم

که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم

گاهی دنیا از ما می خواهد

به خاطر چیز هایی که نمی شناسیم

دیگران را دوست بداریم

به دلایلی که

هرگز نخواهیم فهمید

نگاهم بارانی ست مهربانم.....دلم هوای با تو بودن را کرده ست.....

در هجوم لحظه ها،احساس تنهایی می کنم......و فقط به تو می اندیشم

مرا تنها مگذار

مقصود از شب: تلخی بی کس است

مقصود از شعر: دلخوش دادن به تنهایی است

با توام!

ای روایت خیال ناپیدا....

یک

   قلب

سرشار از محبت

و

یک دل

تقدیم به کسی هروز

بیشتر از دیروز دوستش دارم......

همیشه نگاهی رو باور کن

که وقتی از اون دور شدی

درانتظارت باشه

سکوتم

در عین سکوت

فریاد غم انگیز بود

کاش کسی صدای سکوت مرا می شنید

نمی دانم من فرسنگ ها از دنیا دور شده ام

یا

دنیا سال ها از من......

مگر خودت نگفتی خداحافظ؟

پس چرا وقتی گفتم:

به سلامت....

نگاهت تلخ شد؟

برو به سلامت

دیگر هم سراغم را نگیر

خسته تراز آنم که سر راهت

بنشینم و

دلیل رفتنت را جویا شوم.....

در ابتدای شب

منم و ......................................... آرزوی لمس دستات

درانتهای شب

منم و ................... نمی ............... برگوشه ی چشمانم

وبغضی که

بی صدا در رخت خوابم می شکند..........

آنهایی که رنگ پریدگی پاییز را دوست ندارند

نمی فهمند که پاییز همان بهار است که عاشق شده است

حاصلی از هنر عشق تو                     جز حرمان نیست

آه از این درد که                             جز مرگ منش درمان نیست

این همه رنج کشیدیم و                    نمی دانستیم

که بلا های وصال تو                          کم از هجران نیست

آنچنان سوخته این                           خاک بلا کشت

دگر

انتظار مددی از                                 کرم باران نیست

به وفای تو طمع بستم                      و عمر از کف رفت

آن خطارا به حقیقت                          کم از این تاوان نیست

این چه تیغ است که در                      هر رگ من زخمی از اوست

گر بگویم که تو در خون منی               بحتان نیست

رنج دیرنه ی انسان                           به مداوا نرسید

علت آن است که                              بیمار و طبیب انسان نیست

صبر بر داغ دل سوخته                       باید چون شمع 

لایق بذم تو شدن                            آسان نیست

تب و تاب غم عشقت                       دل دریا طلبد

 هر تو نوک حوصله ای را                   طاقت این طوفان نیست

سایه ی صد عمر دراین                     قصه به سر رفتو

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

اگه روزی شاد بودی

آروم بخند که غم بیدار نشه

و

اگه روزی غمگین بودی

آروم گریه کن تا شادی ناامید نشه

ما همه همسفریم

یک نفر در دل شب

یک نفر در دل خاک

یک نفر همدم خوشبختی ماست

یک نفر همسفر سختی ماست

ما همه رهگذریم

سرنوشت ننوشت

گر نوشت بد نوشت

کاش می شد بر خلاف سرنوشت

قسمت و تقدیر را

از ســـرنـوشـــــت

می دونی چرا بعضی شب ها

زود صبح می شه؟؟؟؟؟

چون خورشید هم

دلش برای تو تنگ میشه..........

زندگی عشق است

و

عشق افسانه

نیست

آنکه عشق را

آفرید

دیوانه

نیست..............

نمی دانم تا کدام طلوع زنده ام

و

تاکدام غروب مرده

ولی تاهستم

به یادت هستم

درانتهای نگاهت

کلبه ای برای خویش خواهم ساخت

تا مبادا درلحظات تنهایی ات

باخود بگویی :

از دل بـــــــرود           هر آنـــکـــــــــه از دیده برفت

همیشه آرزوهایت را یادداشت کن

نه به خاطر اینکه خدا فراموش نکنه.....

به خاطر اینکه فراموش می کنی

آنچـــــــــــــــه

امروز داری آرزوهای دیروز توست.......

دیــوانــه ای را پرسیدند: کــه از خــدا چه مــی خـــواهـــی؟

گــــفــــتـــــــ : عــقــلــی ســالــم !

گــفــتـــنـــد : چـــــرا؟؟؟؟

گـــــفـــــتـــــــ: بــاری دیــــگـــــر بـــــرای عــــشــقــم دیــوانـــه شـــــوم.......!

بهترین صدا برایم صدای طپش قلب توست و بهترین رنگ ،

رنگ چشمان تو...